رسته‌ها
غروب جلال
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 91 رای
نویسنده:
درباره:
جلال آل احمد
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 91 رای
از متن کتاب:
زن یک نویسنده به طور عام شوهرش را به عنوان یک مرد می شناسد نه به عنوان یک نویسنده. خوانندگان آثار این نویسنده هر چند از دور از این نظر او را بهتر از زنش می شناسند. معمولا زن های هنرمندان کم کم به آثار شوهرانشان بی علاقه می شوند و بعد نسبت به این آثار کینه می ورزند. چرا که شاهد آفرینش این آثار و دردسر های آفرینش و نتایجش بوده اند. اما من که زن جلال آل احمد هستم، او را از نوشته هایش جدا نمی کنم. و نه تنها او را به عنوان یک مرد بلکه به عنوان یک مردی که نویسنده است می شناسم. این شناسایی بیشتر به این خاطر است که جلال خیلی شبیه نوشته هایش است. یعنی سبک جلال خود اوست با این تفاوت که من با چرک نویسش سر و کار دارم و دیگران با پاکنویسش. اگر جلال در نوشته هایش تلگرافی - حساس - دقیق - تیزبین - خشمگین افراطی - خشن - صریح - صمیمی - منزه طلب وح ادثه آفرین است، اگر کوشش دارد خانه ظلم را ویران کند اگر در
نوشته هایش میان سیاست و ادب - ایمان و کفر - اعتقاد مطلق و بی اعتقادی در جدال است، در زندگی روزمره نیز همین طور است. مشکل جلال که خودش مشکل بسیاری از بندگان خدا را مطرح کرده در دوگانگی شدید میان زندگی روحی و جسمی اوست و شک نیست که ریشه های عمیق خانوادگی هم دارد. شاید این دو گانگی او را به حادثه جویی کشانده است. شاید هم روحاً حادثه جو خلق شده است. هر طور که باشد زندگی جلال را می توان اینطور خلاصه کرد: به ماجرا یا حادثه ای پناه بردن - از آن سرخوردن و رها کردنش که خود غالباً به حادثه ای انجامیده است - آنگاه به خلق حادثه ای تازه یا به استقبال ماجرایی نو شتافتن...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
54
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1387/07/23

کتاب‌های مرتبط

هذیان زمستانی
هذیان زمستانی
4.5 امتیاز
از 4 رای
دانته آلیگیری
دانته آلیگیری
3.9 امتیاز
از 13 رای
Spare
Spare
3.8 امتیاز
از 10 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی غروب جلال

تعداد دیدگاه‌ها:
26
جلال خیلی شبیه نوشته هایش است. یعنی سبک جلال خود اوست با این تفاوت که من با چرک نویسش سر و کار دارم و دیگران با پاکنویسش
چقدر زیبا
عهد و عیال ،روزگار به آدم سیلی میزند ،سیلی را که خوردی یا گیج می شوی و خلاص میفتی
و هیچ کس دست تو را نخواهد گرفت .
باید دست بگذاری سر زانویت و بگویی :یا علی و خودت بلند شوی که شاید نتوانی .
اما از سیلی روزگار میشود هوشیار هم شد ؛تو سعی کن هوشیار بشوی ...
غروب جلال _صفحه چهل و سه .
کوشش جلال برای کارش و نوشته اش در حد فداکاریست. خوردن را از یاد میبرد اما نه نوشیدن و سیگارش را..بی خواب و بی آرام میشود...
صفحه 5 کتاب غروب جلال
سلام . جالبه که لینک دانلود نداره.چرا؟؟؟
فکر میکنم این چند روزه 1000 جا نوشتم لطفا لینک دانلود بگذارید
دانشور می تواند الگوی خوبی برای دختران ما باشد.
غروب جلال
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک