غروب جلال
نویسنده:
سیمین دانشور
درباره:
جلال آل احمد
امتیاز دهید
از متن کتاب:
زن یک نویسنده به طور عام شوهرش را به عنوان یک مرد می شناسد نه به عنوان یک نویسنده. خوانندگان آثار این نویسنده هر چند از دور از این نظر او را بهتر از زنش می شناسند. معمولا زن های هنرمندان کم کم به آثار شوهرانشان بی علاقه می شوند و بعد نسبت به این آثار کینه می ورزند. چرا که شاهد آفرینش این آثار و دردسر های آفرینش و نتایجش بوده اند. اما من که زن جلال آل احمد هستم، او را از نوشته هایش جدا نمی کنم. و نه تنها او را به عنوان یک مرد بلکه به عنوان یک مردی که نویسنده است می شناسم. این شناسایی بیشتر به این خاطر است که جلال خیلی شبیه نوشته هایش است. یعنی سبک جلال خود اوست با این تفاوت که من با چرک نویسش سر و کار دارم و دیگران با پاکنویسش. اگر جلال در نوشته هایش تلگرافی - حساس - دقیق - تیزبین - خشمگین افراطی - خشن - صریح - صمیمی - منزه طلب وح ادثه آفرین است، اگر کوشش دارد خانه ظلم را ویران کند اگر در
نوشته هایش میان سیاست و ادب - ایمان و کفر - اعتقاد مطلق و بی اعتقادی در جدال است، در زندگی روزمره نیز همین طور است. مشکل جلال که خودش مشکل بسیاری از بندگان خدا را مطرح کرده در دوگانگی شدید میان زندگی روحی و جسمی اوست و شک نیست که ریشه های عمیق خانوادگی هم دارد. شاید این دو گانگی او را به حادثه جویی کشانده است. شاید هم روحاً حادثه جو خلق شده است. هر طور که باشد زندگی جلال را می توان اینطور خلاصه کرد: به ماجرا یا حادثه ای پناه بردن - از آن سرخوردن و رها کردنش که خود غالباً به حادثه ای انجامیده است - آنگاه به خلق حادثه ای تازه یا به استقبال ماجرایی نو شتافتن...
زن یک نویسنده به طور عام شوهرش را به عنوان یک مرد می شناسد نه به عنوان یک نویسنده. خوانندگان آثار این نویسنده هر چند از دور از این نظر او را بهتر از زنش می شناسند. معمولا زن های هنرمندان کم کم به آثار شوهرانشان بی علاقه می شوند و بعد نسبت به این آثار کینه می ورزند. چرا که شاهد آفرینش این آثار و دردسر های آفرینش و نتایجش بوده اند. اما من که زن جلال آل احمد هستم، او را از نوشته هایش جدا نمی کنم. و نه تنها او را به عنوان یک مرد بلکه به عنوان یک مردی که نویسنده است می شناسم. این شناسایی بیشتر به این خاطر است که جلال خیلی شبیه نوشته هایش است. یعنی سبک جلال خود اوست با این تفاوت که من با چرک نویسش سر و کار دارم و دیگران با پاکنویسش. اگر جلال در نوشته هایش تلگرافی - حساس - دقیق - تیزبین - خشمگین افراطی - خشن - صریح - صمیمی - منزه طلب وح ادثه آفرین است، اگر کوشش دارد خانه ظلم را ویران کند اگر در
نوشته هایش میان سیاست و ادب - ایمان و کفر - اعتقاد مطلق و بی اعتقادی در جدال است، در زندگی روزمره نیز همین طور است. مشکل جلال که خودش مشکل بسیاری از بندگان خدا را مطرح کرده در دوگانگی شدید میان زندگی روحی و جسمی اوست و شک نیست که ریشه های عمیق خانوادگی هم دارد. شاید این دو گانگی او را به حادثه جویی کشانده است. شاید هم روحاً حادثه جو خلق شده است. هر طور که باشد زندگی جلال را می توان اینطور خلاصه کرد: به ماجرا یا حادثه ای پناه بردن - از آن سرخوردن و رها کردنش که خود غالباً به حادثه ای انجامیده است - آنگاه به خلق حادثه ای تازه یا به استقبال ماجرایی نو شتافتن...
آپلود شده توسط:
Reza
1387/07/23
دیدگاههای کتاب الکترونیکی غروب جلال
چقدر زیبا
و هیچ کس دست تو را نخواهد گرفت .
باید دست بگذاری سر زانویت و بگویی :یا علی و خودت بلند شوی که شاید نتوانی .
اما از سیلی روزگار میشود هوشیار هم شد ؛تو سعی کن هوشیار بشوی ...
غروب جلال _صفحه چهل و سه .
صفحه 5 کتاب غروب جلال